عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 234 | repair00 |
![]() |
0 | 190 | repair00 |
![]() |
0 | 190 | repair00 |
![]() |
2 | 546 | tehran_apartment |
![]() |
0 | 466 | metal1 |
![]() |
0 | 445 | metal1 |
![]() |
0 | 449 | metal1 |
![]() |
0 | 420 | arzdigital |
![]() |
0 | 413 | metal1 |
![]() |
0 | 417 | metal1 |
لاف میزدم که فراموشت خواهم کرد!
کجایی که ببینی این روزها توبه ی من ازگرگ هاهم مرگ تراست...
باز وقت سحر است؛
روشني با من و تو
مانده ايم تا دم صبح
از صدای گل سرخ، قلبهامان زخمی، دیده هامان گریان، چهره ها بی لبخند
لیک، فردا چو رسد
بزند خنجر نور، بشکافد دل شب
وغم از سینه غمناک به گرمی امید، رخت بربندد و باز
روشنی و من و تو...
گفتم که اگر نبینتت دلم از غصه می تپید
دیدم دلی برای تپیدن نمانده است
شب است ودر بدر کوچه های پر دردم
فقیر وخسته
به دنبال گم شده ام میگردم
اسیر ظلمتم
ای ماه پس کجا ماندی؟
من به اعتبار تو فانوس نیاوردم...